حیات کتاب در تعلیق

مژده موذن‌زاده
مژده موذن‌زاده

دبیر بخش هنرهای تجسمی

قبل از اینکه تصمیم به نوشتن مقدمه بخش هنرهای تجسمی بگیرم، برای جلسه‌ای به دفتر استاندار کرمان رفتم. هرکدام از افراد حاضر مسائل و مشکلاتی را که پیش روی کار خبرنگاران بود مطرح کردند. آخرین فردی بودم که تنها یک مورد را بیان کردم آن هم در سه دورۀ استانداری استان از سال ۹۰ تاکنون ندیدم هیچ‌کدام از استانداران دغدغۀ ساخت کتابخانه ملی برای این شهر را داشته باشند. ساخت پل، تغییر ساختمان شهرداری و استانداری، ساخت هتل در بام کرمان، صدور مجوزهای بی‌شمار رستوران‌ها و کافی‌شاپ‌ها و بازدیدهای زیادی از سازمان‌ها و مراکز انجام می‌شد اما گویا برایشان مهم نبود سری به کتابخانه‌ها بزنند و وضعیتشان را بررسی کنند. کتابخانه ملی یکی از ضرورت‌های این شهر است وقتی که تقریباً کتابخانه‌ها امکانات و استاندارهای قابل قبولی ندارند چگونه می‌توان توقع رشد سطح مطالعه شهروندان را داشت؟ دکتر فدایی پاسخ دادند که من تا حالا به این موضوع فکر نکرده بودم و این کار نیاز به بودجه و زمان کافی دارد و باید بررسی شود آیا با احداث کتابخانه ملی ممکن است مردم ترغیب شوند و سرانه مطالعه مردم افزایش پیدا کند؟

متأسفانه تمامی اولویت‌ها و مناسبت‌های اقتصادی و سیاسی بر مسائل و مناسبت‌های فرهنگی پیشی گرفته‌اند. در این وضعیت بحران‌زده آیا کتاب هنوز خوب نفس می‌کشد؟ آیا ادامه حیات کتاب دچار مشکل نشده است؟ آیا می‌تواند از موانعی که پaیش رویش قرار دارد، ازجمله مخاطب بی‌انگیزه و فریب خورده فضای مجازی، گرانی کاغذ،چاپ و کپی‌های غیرقانونی و زیرزمینی، افزایش قیمت کتاب و ... به سلامتی عبور کند. کتاب از شریان‌های اصلی رشد آگاهی و پرورش افکار جامعه است.

این موضوع بهانه خوبی شد تا سراغ یکی از ناشران موفق برویم و گفت‌وگویی در این خصوص داشته باشیم. مصاحبه پیش روی شما گفت‌وگویی مشترک با بخش تئاتر است. به همراه دبیر این بخش و کوروش تقی زاده با حامد انوشه، مدیر نشر و کتابفروشی مانوش.

حامد انوشه به‌عنوان ناشر و مدیر کتابفروشی نظر، تجربه، مشکلات و برنامه‌های آینده خود را با ما در میان گذاشت که حاصل آن پیش روی شما قرار گرفته است.

- سیما حبیبی یادداشتی دارد با موضوع کتاب با عنوان «خط، کتاب، کتاب‌خانه؛ خدمت‌های بشر به خود» که به سیر تحول خط و کتاب‌خانه‌ها از ابتدای شکل‌گیری آن‌ها در دنیا پرداخته است.

ناشـر با پروژه‌هایش تعریف می‌شود

کوروش تقی‌زاده
کوروش تقی‌زاده

دبیر بخش سینما

ناشـر با پروژه‌هایش تعریف می‌شود

گفت‌وگو با «حامد انوشه»، مدیر انتشارات و کتابفروشی مانوش

***

«حامد انوشه» نامی آشنا در بین دوست‌داران کتاب و اهالی فرهنگ در کرمان است و از زمانی که انتشارات و همچنین کتابفروشی مانوش را راه‌اندازی نموده، به چهره‌ای فعال در این حوزه نیز تبدیل شده است. وی در اواخر دهۀ گذشته از تهران به کرمان بازگشته و در صدد چاپ کتاب‌هایی که خود تألیف و ترجمه نموده است، برآمد. به تشویق «محمدعلی جوشایی»، معاون سابق هنری- سینمایی ادارۀ کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان کرمان، به سمت کار چاپ و نشر کشیده شد که البته به گفتۀ خودش با روحیه‌اش سازگارتر است.

وی در این گفت‌وگو، وجهۀ ناشر را وابسته به پروژه‌هایی می‌داند که کار کرده است. او با دسته‌بندی کتاب‌ها به عمومی و تخصصی، بازار فروش کتاب‌های عمومی را پررونق ارزیابی نموده و وضعیت فروش کتاب‌های تخصصی در حوزۀ تجسمی را با توجه به افزایش قیمت‌ها و با نگاه به شرایط کنونی، راکد می‌داند.

انوشه، قیمت‌گذاری کتاب‌های هنرهای تجسمی را یکی از چالش‌های کار نشر عنوان کرده و دلیل آن را افزایش لحظه‌ای قیمت‌ها در سیستم چاپ و نشر می‌داند. از نگاه انوشه چاپ عکس تاریخی، جنبۀ سند داشته و نباید در کیفیت و کمیت آن دخل تصرفی انجام داد. او با اشارۀ به تجربۀ خودش در زمینۀ انتشار عکس‌های «یحیی دهقان‌پور»، از روال چاپ پروژه‌های آرتیست بوک سخن می‌گوید و همچنین به اهمیت کیفیت این عکس‌ها در سطح جهانی اشاره می‌کند.

او از تجربۀ همکاری «نگار اورنگ» و «رسول یونان» و همچنین «مجید جمشیدی» و «گلمحمد خداوردی‌زاده» در بخش تصویرسازی انتشارات یاد کرده و چاپ کارهای خداوردی‌زاده را نوعی گرامیداشت یاد او می‌داند. وی معیار انتخاب افراد را به جهت همکاری مطرح بودن و حرفه‌ای بودن آن‌ها برشمرده و مقولۀ تجدید چاپ را، مقوله‌ای پردردسر عنوان می‌کند که در آن، تقریباً نود درصد هزینۀ تجدید چاپ با چاپ اول یکی است.

این ناشر کرمانی، با اشاره با این مقوله که زبان، موجودی زنده و پویا است، به مدت‌دار بودن عمر ترجمه اشاره می‌کند. از دیدگاه او، اگر ناشری حرفه‌ای، دست به انتشار ترجمۀ جدیدی از اثری بزند که پیش از این توسط ناشری دیگر ترجمه شده، کاری ارزشمند انجام داده است.

انوشه، به چاپ کتاب‌های قاچاق اشاره نموده و این دسته از کتاب‌ها را آثاری معرفی می‌کند که ترجمه شده و به هر دلیلی توسط ناشرهای مختلف چاپ می‌شوند که البته در مورد کتاب‌های ممنوعه زیاد هست و همین سبب شده است که این مسئله از سوی مراجع ذی‌صلاح قضایی، غیر قابل پیگیری باشد. او در ادامۀ این بحث، صدور مجوز از سوی وزارت ارشاد برای کتاب‌های قاچاق غیرممنوعه را به‌عنوان یکی از مسائل و معضلات صنعت چاپ و نشر برمی‌شمرد. از نگاه او، نیکبختانه این روال، به دلیل گران بودن کتاب‌های هنرهای تجسمی، در رابطه این دسته از کتاب‌ها اتفاق نمی‌افتد.

وی ارتباط ناشر، پدیدآورنده و مخاطب و شناخته شده بودن هرکدام را در شکل‌گیری همکاری بین پدیدآورنده و ناشر مؤثر دانسته و بر درک دلیل ضرورت چاپ یک اثر در شرایط کنونی بازار نشر، تأکید می‌نماید.

گفت‌وگو با این ناشر کرمانی، در پسین یک روز گرم تابستانی، در محل کتابفروشی مانوش انجام شد. متن کامل این گفت‌وشنود، پیش روی شما مخاطبان گرامی قرار دارد.

***

سپاسگزارم که این گفت‌وگو را پذیرفتید. اگر موافق باشید، از این‌جا آغاز کنیم که چطور شد به سمت کار چاپ و نشر کتاب رفتید؟

راستش همیشه دوست داشتم که در زمینۀ فرهنگی و به‌خصوص ترجمه و تألیف کتاب کار کنم، اما راستش خودم هم فکر نمی‌کردم که به سمت کار نشر بیایم! کتابی را ترجمه و مجموعه کتاب‌هایی را هم تألیف کرده بودم و برای چاپ هر دو دنبال ناشر بودم. اتفاقاً کتاب‌های تألیفی من در زمینۀ کودک بود. سال ۱۳۸۹ بود که تازه به کرمان آمده بودم. برای این کار به ادارۀ ارشاد و پیش آقای «محمدعلی جوشایی» معاون هنری و سینمایی وقت رفتم و گفتم به دلیل این‌که ناشر پیدا نکرده‌ام، می‌خواهم ناشر مؤلف شوم؛ هزینه کنم و کتاب‌های خودم را چاپ کنم. از من پرسید چرا خودت ناشر نمی‌شوی؟! تصورم این بود که کار نشر خیلی عجیب و غریب است و نمی‌دانستم آیا به من مجوز این کار را می‌دهند یا نه! گفت درخواست بده، بعد از شش ماه تا یک سال این مجوز برایت صادر خواهد شد. مجوز انتشارات را گرفتم و تیمی برای کار تشکیل دادم و کم‌کم انتشارات پا گرفت. هرچند آن دو مجموعه از کتاب‌های خودم هنوز چاپ نشدند، همچنان در پی چاپ کتاب‌های کودکم هستم. مجموعه کتابی که برای کودک تألیف کرده بودم، یکسری به سمت انیمیشن رفت، که باز هم نشد و الآن هم دنبال تصویرگری برای این کتاب هستم تا به شکل کتاب موزیکال و مصور آن را عرضه کنم.

پس کاملاً اتفاقی شد؟

بله. از آن اتفاق‌های خوب هم بود. ضمن این‌که روحیۀ ما هست که در شغل‌مان به ما کمک می‌کند. من یک روحیه‌ای هم دارم که در این کار به من کمک کرد. من از آن دسته آدم‌هایی هستم که خیلی نمی‌خواهم به‌اصطلاح توی چشم باشم و ترجیح می‌دهم که کار خودم را انجام دهم. انتشارات این خوبی را دارد که یک عنوان حقوقی است و تو می‌توانی پشت این اسم خودت را به دور از چشم‌ها پنهان کنی و کاری را که دنبالش هستی انجام دهی! هم می‌توان اغنا شد و هم پروژه را به جاهای خوبی رساند. این شغل خیلی با هویت شخصی من سازگار است. من شغل‌های زیادی داشتم و احتمال این بود که اگر کار نشر و چاپ کتاب با روحیه‌ام سازگار نباشد، مجوز را بگیرم و بعد هم این کار را رها کنم؛ اما همین که بر سر این کار مانده‌ام، فکر می‌کنم یکی از دلایلش همین قایم باشک بازی‌های من باشد.

تا آن‌جا که اطلاع داریم، وضعیت بازار نشر و پخش و فروش کتاب، خیلی مناسب نیست و این صنعت با مشکل روبه‌رو است. البته اگر بتوان در چنین شرایطی این چرخۀ لنگان را صنعت نامید! این وضعیت در ارتباط با کتاب‌های تخصصی هنر به چه شکل است؟

در عرصۀ نشر، کتاب‌ها به دو دستۀ عمومی و تخصصی تقسیم‌بندی می‌شوند. کتاب‌های آموزشی و مذهبی، جزو کتاب‌های عمومی دسته‌بندی می‌شوند و بسیار هم پرفروش هستند. به دلیل این‌که کتاب‌های درسی و کنکوری، فصلی هستند و با این‌که بسیار هم گران هستند؛ باز هرسال تجدید چاپ شده و متقاضی‌های خود را و بازار خود را دارند. از طرفی این کتاب‌ها تاریخ‌مصرف دارند و بعد هم دور ریخته می‌شوند.

دسته‌ی دوم کتاب‌های عمومی هستند که من خیلی عنوان عمومی را برای آن‌ها نمی‌پسندم، اما به هر حال جزو این دسته قرار می‌گیرند. این‌ها همان کتاب‌های ادبی و مشخصاً رمان و شعر هستند.

این نوع کتاب‌ها فروش خوبی دارند؟

بستگی دارد! در رمان و شعر فارسی، اغلب، کتاب‌های نویسندگان و شاعران مرده، سوپراستارها و همین‌طور نویسندگان و شاعران کتاب‌های ممنوعه فروش خوبی دارند. این اشکال کار نشر است.

وضعیت رمان ترجمه به چه شکل است؟

ما به دلیل این‌که در همه چیز، فرهنگ وارداتی قوی داریم، رمان‌ها و شعرهای خارجی، حتی اگر جزو دستۀ سوپراستارها و مرده‌ها و ممنوعه‌ها نباشند، باز هم کنجکاوی مخاطب را برمی‌انگیزند تا به سراغشان برود و ببیند که چطور هستند. مثلاً الآن کرۀ شمالی به دلیل ممنوعیت‌هایی که می‌دانیم، کتاب‌هایش در بورس است؛ همان‌طور که یک دوره‌ای ترکیه به دلیل رواج افکار و گرایش‌های صوفی‌منشانه کتاب‌های پرفروشی داشت. هرچند نویسندگان بهتری هم دارد.

عمدۀ فروش کتاب‌های عمومی، حول‌وحوش همین موارد است. ممکن است در این میان قصه‌ای انسانی هم باشد که به دلایلی مثل عدم توجه منتقدین یا مخاطبان، فروش نرود؛ اما در کل به یاد ندارم که رمان فارسی، به‌اندازۀ رمان ترجمه شده فروش داشته باشد. الآن رکورددار فروش رمان‌ها، کتاب «ملت عشق» است که چندصد میلیون فروخته و چندین نوبت هم چاپ شده است. در حالی که در ایران نویسنده‌ای مثل دولت‌آبادی با وجود این‌که هم نویسندۀ سوپراستاری است و هم یکی از آثارش کتابش کتاب ممنوعه‌ای بود، در بهترین حالت، کتاب‌هایش سی هزار نسخه فروش داشته است. اگر کتاب «کلنل» بتواند مجوز بگیرد، احتمالاً فروش خوبی خواهد داشت.

این مقدمه را گفتم تا بحث کتاب‌های عمومی را از تخصصی جدا کنیم. در بحث کتاب‌های تخصصی، کتاب‌های هنری را داریم. هنر تجسمی، نسبت به سایر بخش‌های هنر، اشکالی که دارد این است که نحوۀ ارائۀ کتاب‌هایش متفاوت است. معمولاً کتاب‌های تجسمی، رنگی هستند، کاغذشان گلاسه است و هزینۀ چاپ‌شان بسیار بالا است. مثلاً اگر شما بخواهید مجموعه پوسترهای «مرتضی ممیز» را منتشر کنید، باید با کاغذ گلاسه، چاپ پنج رنگ و جلد کاوردار و... منتشر کنید. نمی‌توان آن را با کیفیت یک رمان منتشر کرد! اینجا بحث دیدنِ کیفیتِ اثرِ هنری یک هنرمند مهم است و باید با بهترین کیفیت کار کرد. نمی‌توان آن را با کیفیتِ نازل چاپ کرد تا قیمت پایین بیاید. ما ناشرهایی در زمینۀ هنر داریم که کتاب‌های تجسمی را منتشر می‌کنند، اما کتاب‌هایی که در حوزه‌های دیگر منتشر می‌کنند، فروش‌شان خیلی بیش‌تر از کتاب‌های حوزۀ هنرهای تجسمی است. چون نمی‌توانند آن را تجدید چاپ کنند. مثلاً کتاب «هنر معاصر ایران»، از آقای کشمیرشکن، که کتاب بسیار مهمی هم هست، به شکل رحلی چاپ شد. آقای کشمیرشکن این کتاب قبلاً به انگلیسی نوشته بود. قطع رحلی این کتاب با قیمت ۱۱۰ هزار تومان و تجدید چاپ با قطع وزیری و کاغذ متفاوت، ۱۸۰ هزار تومان قیمت خورد! یا مثلاً کتاب سه‌جلدی «دایرۀ‌المعارف هنر» «رویین پاکباز» که فقط یک جلد ضمائم دارد، توسط نشر «فرهنگ معاصر» چاپ شده است. نوشتن دایرۀ‌المعارف کار سختی است و ضمن این‌که این شخص باسواد هم هست و وارد حوزه‌ای شده که کسی تا به حال در ایران جرئت نکرده وارد شود. این کتاب سه‌جلدی، ابتدا با قیمت بالای ۲۰۰ هزار تومان به بازار آمد و در چاپ‌های بعدی، به چهارصد و پنجاه تومان رسید و الآن هم که اصلاً نیست! چون ناشر اگر بخواهد آن را چاپ کند، باید با قیمت ۶۰۰ هزار تومان بفروشد، که هیچ‌کس هم با این قیمت نمی‌خرد؛ بنابراین چاپ نمی‌کند و فقط نسخۀ قدیمی تک‌جلدی آن را منتشر می‌کند؛ یعنی خودش به خودش توهین می‌کند تا کسی که می‌خواهد کنکور امتحان بدهد، بتواند آن را بخرد.

یعنی ناشر با مشکل هزینه‌ها در چاپ روبه‌رو است یا مسئله فروش کتاب مطرح است؟

نه. اتفاقاً نشر «فرهنگ معاصر» مشکل مالی ندارد و می‌تواند همین امروز این کتاب را چاپ کند؛ اما نمی‌تواند آن را بفروشد! مشکل این‌جا است. انتشاراتی مثل «نظر» _که اغلب آثار کیارستمی را چاپ می‌کند_ مشکل مالی ندارد، اما فقط نامه‌های کیارستمی را منتشر می‌کند. هیچ‌گاه به طرف چاپ مجموعه عکس‌های او نمی‌رود. چون قیمت بالا می‌خورد و ناشر هم نمی‌تواند آن را بفروشد. کتاب «پرویز تناولی» هم به همین شکل است. کسی هم با این قیمت‌ها نمی‌خرد و ناشر از این بابت ضرر می‌کند. به هر حال هر کالایی قیمتی دارد و کالای فرهنگی هم از این قاعده مستثنی نیست.

بحث قیمت را مطرح کردید. کمی در رابطه با قیمت‌گذاری صحبت کنید. قیمت‌گذاری بر روی کتاب‌های گوناگون به چه شکل انجام می‌شود؟

یکی از مشکلات نشر، همین بحث قیمت‌گذاری است. شما از لحظه‌ای که پشت جلد کتاب قیمت می‌زنید، تا وقتی‌که کتاب چاپ می‌شود، دیگر نمی‌توانید قیمت را تغییر دهید. به همین دلیل است که خیلی از ناشران تجسمی، قیمت کتاب را داخل جلد نمی‌زنند و بعد قیمتش را فاکتور می‌کنند. چراکه حدود دو سه هفته پروسۀ چاپ کتاب طول می‌کشد و در طول همین مدت، سی درصد روی قیمت کتاب می‌آید. خب این وسط ناشر است که باید ضرر بدهد. برای همین ناشر قیمت مشخصی نمی‌زند. این کار نقض قانون است، اما حتی خود قانون هم نمی‌تواند جلوی این قضیه را بگیرد. چون یکی از عوامل گرانی، همین مسائل عجیب و غریب همیشگی در کشور ما است. الآن دولت نمی‌تواند کاغذ را تأمین کند، به همین دلیل قیمت کاغذ، مدام بالا و بالاتر می‌رود. تازه این بحث مربوط به کاغذ تحریری است که به درد چاپ رمان می‌خورد. بحث کاغذ تجسمی _که در هشتاد درصد مواقع کاغذ گلاسه است_ به کل متفاوت است.

...

در جست‌وجوی حقیقت خـــــــــــط ، کتاب،کتابخانه

سیما حبیبی
سیما حبیبی
در جست‌وجوی حقیقت خـــــــــــط ، کتاب،کتابخانه

انسان می‌میرد و جنازه او به خاک تبدیل می‌شود و همه‌ی هم‌روزگاران او، چهره در نقاب خاک می‌کشند و این کتاب است که یاد او را از زبانی به زبان دیگر انتقال می‌دهد

***

خط

پژوهش بر تاریخ خط، آغاز سفر باشکوهی به سوی زمان گذشته است و گام نهادن در راهی دراز که در آن، انسان‌های نخستین، وسیله رد و بدل بیان شفاهی را بدون دیدن یکدیگر آغاز کردند.

اگر آغاز نگارش را از زمانی بدانیم که بشر خواسته است آنچه را که می‌اندیشد نقش کند، پس نخستین تصاویر روی سفال‌ها نخستین گام برای نوشتن است و از آنجا که موطن اولیه‌ی سفال‌های منقوش، نواحی غربی سرزمین ایران است، پس در آغاز این شاهراه فرهنگی، سرزمین ما جای دارد. ولی خط به معنای واقعی آن در بین‌النهرین از حدود پنج هزار سال پیش پا گرفت و سومر جایگاه اصلی آن است. ما تاریخ اساطیری خط را از همین‌جا آغاز می‌کنیم:

سومریان روایت می‌کنند که المرکر، پادشاه دولت‌شهر اوروک و به‌قولی بنیان‌گذار آن، که می‌خواست بر فرمانروای شهر آباد و ثروتمند ارته (Aratta) پیروز شود، باعث اختراع خط شد و با نوشته‌ای، چنان دامی بر سر راه رقیب گسترد که راه گریز را بر او بست.

سومری‌ها خط را اختراعی انسانی بر اساس مکر و حیله می‌دانستند، اما زبان ایزدی است. واژه‌های زبان، منشأ الهی و از این رو، تقدس دارند. با نگارش، انسان کلمات زبان را در نشانه‌ها زندانی می‌کند و خط، نوعی تخطی انسان از سیطره‌ی خدایان است.

در هزاره‌ی اول قبل از میلاد، اسطوره‌ی دیگری در بین‌النهرین نقل شده است که موجودی نیمه الهی به شکل انسان‌_‌ماهی از دریای سرخ برمی‌آید، راه و روش نگارش را به آدمیان می‌آموزد و دوباره به اصل خود بازمی‌گردد.

شروع نگارش در اسطوره‌های دیگر بین‌النهرین با ایزد «نابو»، پسر مردوک، است که به خدای دبیر و خدای دانشمند معروف است. نابو را حامی دبیران دانسته‌اند. دبیران این ناحیه، طبقه مقتدری را تشکیل می‌‌دادند و توانستند خدای خود را به بالاترین حد برسانند. در کنار ایزد نابو، ایزدبانویی به نام نسبه (Nisabah) دیده می‌شود که با خط ارتباط دارد. او را ایزدبانوی نگارش، هوش، ریاضیات و نجوم می‌دانند.

در مصر، ثوت /توث (Thot _ Toth) خدای منطقه هرموپولیس را، با بدن انسان و سر لک‌لک، مخترع خط می‌دانند که از سوی رع (Ra) بر خط هیروگلیف معرفت یافت و نگارش را به آدمیان انتقال داد. تصویر ایزد بانویی به نام سسهت (Seshat) نیز که خدای سالنامه‌هاست، روی روایتی بازمانده از این دوران دیده می‌شود.

در یونان، در میان خدایان اصلی المپ، ایزدی موکل بر نگارش وجود ندارد؛ اما در میان گروه نه گانه‌ی ایزدبانوان مشهور به «موز» که الهام‌بخش شعر و رقص و تاریخ و ... هستند، شاید بتوان کالیوپ را ایزد نگارش دانست که همیشه لوح و قلمی در دست دارد.

چون فرهنگ یونان هم در آغاز متکی بر فرهنگ شفاهی بود و حتی تا سده هفتم پیش از میلاد، گفتار نقش اساسی داشت. کاربرد خط آرام‌آرام نفوذ کرد. با آن‌که نخستین حروف الفبای یونانی نام خود را به کل الفبای جهان دادند، اما یونانیان خط را اختراع نکردند، از فنیقیان وام گرفتند و با وارد کردن حروف صدادار، خط را ترجمان گفتار ساختند.

نگارش نقش چندانی در اساطیر هندی نیز ندارد، چون «برهما»، جهان را با گفتار می‌آفریند. در سنت ودایی، برهمن نیست که سخن می‌گوید بلکه «ودا» است که از زبان او شنیده می‌شود. اگر وردهای منتره (کلام مقدس) به بهترین صورت خوانده شود، اثر سحرآمیزی پدید می‌آورد.

در این اساطیر، کلام مقدس‌تر از آن است که به قید حروف درآید. گفتار در سنت هندی، به دَم و به زندگی مربوط است، در حالی‌که نوشته به تن. با این حال، ایزدبانو سرسوتی ایزدبانوی بلاغت و خردمندی و دانش است که هم زبان و هم نگارش را بر انسان آشکار کرد.

در ایران نیز به دلیل تقدسی که به گفتار مقدس (منثره) داده می‌شود و به دلیل اهمیت فوق‌العاده ایزد مانثرسپند، ایزد موکل بر کلام مقدس، خط مقامی نمی‌یابد و قدرت آن هرگز هم پای نیروی جادویی سخن نمی‌شود. از این رو، تمایل بیشتر به ادبیات شفاهی است.

در فرهنگ ایران، خط پدیده‌ای دیوی است و هنری است که تهمورث (ملقب به زیناوند به معنی هوشیار) آگاهی آن را از دیوانی که به بند کشیده است، به دست می‌آورد و در ازای به دست آوردن این علم آنان را رها می‌کند: «نوشتن به خسرو بیاموختند/ دلش را به دانش بیافروختند».

در اوستا هم صحبتی از خط نیست. در متن پهلوی مینوی خَرد، تهمورث دیوان را اسیر خود کرد و ۷ نوع خط از آنان آموخت. بیشتر تواریخ اختراع خط را به تهمورث نسبت می‌دهند اما در برخی روایات، به جمشید و کیومرث و ضحاک نیز نسبت داده شده است.

شاید بتوان گفت دئوه‌ها نخست خدایان باستانی بودند، بعد تبدیل به خدایان بیگانه و دشمن شدند و سرانجام در سلک نیروهای اهریمنی درآمدند. چون خط از خارج آورده شده بود.

کتاب

کتاب مجموعه‌ای از اطلاعات در مورد یک فرد یا یک جسم یا ... است که در صفحاتی کاغذی نوشته یا چاپ می‌شود.

قدیمی‌ترین کتاب جهان در حال حاضر شاید نسخه‌ای چند صفحه‌ای از جنس طلا باشد که در موزه ملی تاریخ بلغارستان نگهداری می‌شود. بر اساس گزارش هاواستافورکز، این کتاب ۶ صفحه‌ای از جنس طلای کوبیده ۲۴ بوده و متونی متعلق به تمدن اَتروسک بر روی آن حک شده است، یکی از معدود سیستم‌های نوشتاری که محققان هنوز در تلاش‌اند تا آن را رمزگشایی کنند.

بر اساس گزارش‌ها، این کتاب که در سال ۲۰۰۳ به نمایش گذاشته شد، سنی در حدود دو هزار و پانصد سال دارد. کتاب در کنار رود استروما در جنوب غرب بلغارستان دریک معبد قدیمی کشف شد و توسط کاشف آن به موزه اهدا شد. با‌این‌همه، وجود چنین کتابی نمی‌تواند دلیلی برای کشف قطعی قدیمی‌ترین کتاب جهان باشد. پاسخ دادن به پرسش قدیمی‌ترین کتاب جهان چیست، کار آسانی نخواهد بود و شاید هرگز پاسخی برای این پرسش یافته نشود.

تاریخ برخلاف تصور بسیاری از افراد ثابت نیست،‌بلکه پویا است و همواره در حال تغییر است زیرا ترجمه، تفسیر و دیدگاهی که نسبت به آن وجود دارد همواره در حال تغییر است. در صورتی که قرار باشد چاپ مبنای تعریف از یک کتاب حقیقی باشد، قدیمی‌ترین کتاب جهان انجیل گوتنبرگ است که در سال ۱۴۵۰ چاپ شد. البته هزاران سال پیش از گوتنبرگ نیز چینی‌ها با استفاده از صفحات چوبی ساختارهایی کتاب مانند به وجود می‌آوردند.

کاتبان فراعنه نیز در حدود سه‌هزار سال پیش، نیایش‌ها و آوازهایی را بر روی صفحات پاپیروسی می‌نوشته‌اند، که شاید بتوان آن‌ها را نیز کتاب‌هایی با یک صفحه بزرگ در نظر گرفت. لارن فری، محقق کتاب‌ها و دست‌نوشته‌های کمیاب در دانشگاه کرنل معتقد است:«درباره قدیمی‌ترین کتاب جهان پرسش‌های متعددی وجود دارد که محققان هم چنان با آن‌ها درگیر هستند. وی‌ معتقد است هر چیزی که از دیدگاهی جهانی پشتیبانی کرده و به آن متصل باشد را می‌توان کتاب نامید و بر اساس همین دیدگاه،‌ وی کتاب ایلیاد هومر و حماسه گیلگمش را قدیمی‌ترین کتاب‌های جهان می‌داند.»

نسخه‌ای از حماسه گیلگمش که در موزه بریتانیا نگهداری می‌شود، در قرن هفتم قبل از میلاد بر روی لوحه‌های گلی نوشته شده است اما این لوحه‌ها به یکدیگر وصل نیستند،‌از این رو از نظر فنی نمی‌توان آن‌ها را کتاب نامید، اما این لوحه‌ها از نظر محتوا با یکدیگر در ارتباط‌اند،‌اگرچه نمی‌توان فهمید که داستان از کجا آغاز می‌شود.

حقیقت این است که شاید این پرسش هرگز پاسخی نداشته باشد، اما فری معتقد است:«یافتن قدیمی‌ترین کتاب جهان به معنی یافتن قدیمی‌ترین حقیقت است، نوعی آشکار‌سازی پدیده‌های اصیل است و از این رو انسان هرگز از یافتن آن دست برنخواهد داشت، تلاشی که متناسب با دیدگاه انسان به پرسش اصلی، قدیمی‌ترین کتاب چیست، ممکن است نتایج متفاوتی به دنبال داشته باشد و هرکس یافته‌ای را بر اساس دیدگاه خود،‌قدیمی‌ترین کتاب جهان بنامد.»

کتاب‌خانه

کتاب‌خانه به مجموعه‌ای از اطلاعات و منابع و خدمات اطلاعاتی گفته می‌شود که توسط یک نهاد عمومی، خصوصی یا یک شخص نگهداری و اداره می‌شود. از نگاه سنتی، کتاب‌خانه به‌طور معمول به مجموعه‌ای از کتاب‌ها گفته می‌شود.

از خرابه‌های شهرهای باستانی سومریان چنین برمی‌آید که سومریان در حدود ۲۷۰۰ سال قبل از میلاد مسیح کتاب‌خانه‌های شخصی، مذهبی و دولتی بر پا کرده بودند، مشهور است که کتابخانه «تلو» مجموعه‌ای متجاوز از ۳۰۰۰۰ لوحه‌ی گِلین داشته است. تمدن سومریان از ۳۵۰۰ سال پیش از میلاد پا گرفت و در عهد طلایی «اور» شکوفا شد.

مورخان سومری ثبت تاریخ جاری و بازسازی داستان گذشته‌شان را آغاز کردند؛ کهن‌ترین نظام نگارش شناخته‌شده «خط میخی» است و اعتبار سومری‌ها به سبب ابداع این خط و خدمت بزرگ آن‌ها به بشریت است.

آن‌ها برای نوشتن از قلم فلزی و تیزی (به شکل میخ) استفاده می‌کردند و بر موادی چون گِل نرم، عاج یا چوب می‌نوشتند. برای این منظور کاتبانی تربیت‌شده، وجود داشتند و پس از نوشتن، گِل نرم را می‌پختند تا سخت شود. قطعات گِلِ پخته به‌صورت لوحه، نخستین کتاب‌هایی است که تاکنون کشف کرده‌اند؛ چون لوحه‌ها ابزار ثبت اطلاعات تجاری، آثار مذهبی شامل دعاها، مناسک، علائم جادویی، افسانه‌های مقدس و حکایات و روایات قومی و ملی بودند.

آن‌ها ابا این لوحه‌ها ادبیات، اندیشه‌های اجتماعی، سیاسی و فلسفی خود را حفظ کرده‌اند. در میان مواد حفاری شده از خرابه‌های شهرهای باستانی سومری لوحه‌هایی وجود دارد که قطعات ادبی هزاران سال کهن‌تر از ایلیاد در آن‌ها نقش بسته است.

سومریان کهن‌ترین ادبیات شناخته شده انسان را تدوین کردند. از تمامی متونی که بر گِل یا مواد مناسب نگاشته است و تاکنون به‌دست آمده درمی‌یابیم که ۹۵٪ این متون به امر بازرگانی، اداری و حقوقی ارتباط دارند.

سومریان، این گل‌نوشته‌ها را در معابد یا کاخ‌های سلطنتی یا مدارس حفظ می‌کردند. در حقیقت، سومریان نخستین کسانی بودند که این دستاوردها را به این هدفِ روشن، یعنی حفظ آن برای نسل‌های آینده، ثبت کردند؛ به عبارت دیگر سومریان کسانی بودند که به کتاب نقشی اختصاص دادند که تا به امروز با آن در ارتباط است؛ بدین معنا که دستاوردهای فرهنگی و فناوری انسان را پاس دارد و پاسخگوی اهداف قانونی و آموزشی و دیگر نیازهای روزانه او باشد.

پس از سومریان، به تمدن بابلیان می‌رسیم. بابلیان نوشتن خط میخی و همه‌ی دانش‌های ریاضی و ستاره‌شناسی و غیره را از سومریان آموختند. کتاب‌خانه‌هایی در معابد و قصرها وجود داشتند و یکی از مهم‌ترین و بهترین نمونه‌های آن‌ها کتاب‌خانه‌ی «بورسیپا» بود که یکی از شاخص‌ترین کتاب‌خانه‌های عصر باستان بود. از مهم‌ترین آثار باقی‌مانده از تمدن بابلیان می‌توان قانون حمورابی را نام برد.

بنای کتاب‌خانه در جهان به دوران کهن و قرن‌ها پیش از میلاد مسیح می‌رسد. نخستین سنگ بنای کتاب‌خانه را سران و زمامداران کشورها، نه به قصد و نیتِ صرفاً ایجاد کتاب‌خانه، بلکه به‌خاطر حفظ و نگهداری اسناد و گزارش‌های مخصوص و محرمانه پایه‌گذاری کردند. در حقیقت، خودِ این عمل بیانگر آن است که در زمان قدیم چندان اختلاف و تفاوت مخصوص و محسوس بین اتاقی که اسناد و گزارش‌ها را در آن نگهداری می‌کرده‌اند وجود نداشته است.

کتاب‌خانه‌های آشوری

پادشاهی آشوریان هم‌زمان با فرمانروایی بابلیان بود. مشهور است که کتابداری به‌منزله‌ی یک پیشه به آن دوران بازمی‌گردد. آشور بانیپال که از سال ۶۲۶ تا ۶۶۸ ق. م می‌زیست، نخستین مفسّر کار کتابداری در نظر گرفته می‌شود. وی در شهر نینوا، کتاب‌خانه‌ای بزرگ تأسیس کرد و کاتبانی را به کتاب‌خانه‌ی بورسیپا، گسیل داشت تا لوحه‌های گلی را استنساخ و نوشته‌های موجود در آنجا به کتاب‌خانه‌ی نینوا منتقل کنند.

«آشور بانیپال» را باید به‌حق، کتابدار پادشاه باستانیِ تاریخ تمدن نامید. در تاریخ کتاب‌خانه، برای نخستین بار در کتابخانه‌ی نینوا به فهرست برمی‌خوریم. لوحه‌ها با نظمی منطقی برحسب موضوع یا نوع مرتب شده و هر یک نشانه‌ی شناسایی داشت و سیاهه‌ی محتوای هر اتاقک یا حجره که بر سردر آن کنده‌کاری شده‌، در فهرست نیز مندرج بود. کتابخانه‌ی آشور بانیپال در نینوا، تصویر کم و بیش کاملی از رشد و پیشرفت نگارش و شکل و شیوه‌ی نگهداری میراث انسانی در فرهنگ سومری، بابلی و آشوری را طی ادوار آغاز تاریخ در اختیار می‌گذارد.

«گیتز» در همین ارتباط اظهار می‌دارد:«اگر سهم سومریان در تمدن بشر اختراع خط و نگارش و سهم بابلیان قانون بود، عطیه‌ی آشوریان به آیندگان کتاب‌خانه سازمان‌دهی شده به‌شمار می‌رود. پس از مرگ آشور بانیپال کتاب‌خانه به حیات خود ادامه داد تا اینکه در سال ۶۱۲ پیش از میلاد (میدی کیازاس) نینوا را تخریب کرد و پس از آن شه، ر تجدید بنا نشد، به همین دلیل باستان شناسان توانستند باقی‌مانده کتاب‌خانه آشوریان را به همان شکلی که سربازان میدی، ترک کرده بودند کشف کنند.

مصری‌ها

تمدن باستان مصریان هم‌زمان با تمدن‌های سومریان و بابلی و آشوریان شکوفا شد، اما کار مصریان از نظر شکل کتاب و مواد نوشتنی با آن‌ها تفاوت بسیار داشت. ماده نوشتنی آن برگ «پاپیروس» بود. از قلم‌مو مانندی به‌منزله ابزار نگارش استفاده می‌شد و شکل کتاب آن‌ها طومار پاپیروس نام داشت و نگارش آن‌ها به خط تصویری (هیروگلیف) انجام می‌گرفت.

مصریان خود کتاب را چنان بزرگ می‌داشتند که گویی آن را می‌پرستیدند. برای مثال در یکی از متون، دیدگاه ژرفی را پیرامون ارزش در سخن نگارش یافته می‌خوانیم: «انسان می‌میرد و جنازه او به خاک تبدیل می‌شود و همه‌ی هم‌روزگاران او، چهره در نقاب خاک می‌کشند و این کتاب است که یاد او را از زبانی به زبان دیگر انتقال می‌دهد. نگارش سودمندتر از یک خانه‌ی ساخته شده، یا یک صومعه در غرب یا از یک قلعه شکست‌ناپذیر یا یک بت در یک معبد است».

طومارهای پاپیروس معمولاً در کوزه‌ی دهان‌گشاد (خم) گِلی یا استوانه‌های فلزیِ دارای نشانه‌های شناسایی نگهداری می‌شد. قدیمی‌ترین کتاب مصری و مشهورترین کتاب عالم به نام «پاپیروس پرس» که قبل از سال ۲۸۸۰ پیش از میلاد به نگارش درآمد، اکنون در کتاب‌خانه ملی پاریس نگهداری می‌شود.

در پرتو آب و هوای بسیار مناسب مصر، بسیاری از طومارهای پاپیروس به‌ویژه در گورستان‌ها و بقایای معابد و حتی در خانه‌های شخصی محفوظ مانده است. کتاب نگارش یافته به ورق پاپیروس در مصر شکل طومار داشت.

به نظر می‌رسد تنها نوشته‌هایی که به تعداد فراوان در مصر استنساخ می‌شد و به معرض فروش می‌آمد، مرده نامه‌ها بود. مرده نامه عبارت بوده است از مجموعه‌هایی با متون مختلف که به سحر و جادو مربوط می‌شد و از آن‌ها انتظار می‌رفته است که آسایش مدفون را در گور تأمین نماید.

زیباترین نمونه‌های این مرده نامه‌ها به نقاشی‌های رنگارنگی زینت یافته بود که مناظری از زندگی انسان مدفون شده را در گور نشان می‌داد. بسیاری اوقات گفته می‌شود که این مرده نامه‌ها، کهن‌ترین نگاشته‌های مصور در جهان هستند. این مرده نامه‌ها از سوی کاهنان نوشته می‌شد. آن‌ها در نسخه‌هایی که برای فروش در بازار فراهم می‌آوردند جایی را خالی می‌گذاشتند تا در آن نام شخص درگذشته را بنویسد. نسبت مرده نامه به کل کتاب‌ها در مصر ۹۵٪ بود. پادشاهی کهن مصر از ۳۴۰۰ تا ۲۴۷۵ ق. م بود. هیروگلیف نوعی زبان مصریان باستان است.

ایرانی‌ها

در زمان شاهنشاهی هخامنشی در ایران (۵۵۸-۳۳۰ پ. م) کتاب‌های علمی و مذهبی ایران از زمان زرتشت در کتاب‌خانه‌های «گنج هاپیگان» در تخت سلیمان و «دزی ناپشت» در تخت جمشید بایگانی شده. بین تمام کتاب‌خانه‌های کهن باید به کتاب‌خانه‌ی سنگی ریشهر که متعلق به عیلامی‌هاست اشاره کرد. گمان می‌رود که این کتاب‌ها در موضوعات فلسفه، نجوم، کیمیاگری و علوم پزشکی بوده است؛ موضوعاتی که مغان ایران در آن‌ها استاد بودند. پس از فتح ایران توسط اسکندر مقدونی، کلیه‌ی این کتاب‌ها در آتش سوختند. هم‌چنین می‌توان به کتاب‌خانه‌ی دانشگاه جندی‌شاپور که یکی از کتاب‌خانه‌های بزرگ ایرانیان در عهد باستان (ساسانیان) بود، هم‌چنین کتاب‌خانه شوش در زمان هخامنشیان که پس از حمله اعراب به ایران از بین رفت اشاره کرد.

منابع:

- میراث خبر/ دکتر ژاله آموزگار

- همشهری آنلاین

- WWW.WIKIPEDIA.COM

***

تصویر: یکی از ۳ کتاب بازمانده در قالب دفترنامه‌های مایا از دوران پیشا کلمبیایی آمریکای مرکزی، ۹۰۰ تا ۱۵۲۱ میلادی